مناجات اميرالمومنين(منتظران ظهور)
حقانيت و اثبات اميرالمومنين و دعا براي فرج امام زمان
دیشب مدینه بودیم و میگفتی و میخندیدم لالائی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدم بابا نگو خواب میدیدم دیشب داداش علیم اومد به روی دستام بوسه زد میگفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم وای بازم خواب میدیدم دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونمون میگفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم بابا اینم خواب میدیدم دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم عکس عموم رو با علم کنار دریا کشیدم نگو بازم خواب میدیدم یه شب جا موندم از همه به روی دست فاطمه چشام میرفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدم کاشکی اینم خواب میدیدم
******************** ابروی کبودم چه به ابروی تو رفته این موی پر از پنجه به گیسوی تو رفته
این زلف شکن در شکنم شانه نخورده این موی پریشان به خم موی تو رفته
هرچند که جای، گوشه ویرانه گرفتم عطر نفسم بر لب خوش بوی تو رفته
تنها نشده شکل تو دندان شکسته این دنده پهلو به پهلوی تو رفته
با مادر خود فاطمه گفتم شب دیدار بازوی ورم کرده به بازوی تو رفته
تا باز کنم پلک تو را باز میفتد چشمان تو بر دختر ،کم روی تو رفته
از پای همه قافله خلخال ربودند از دست نگفتی که النگوی تو رفته اگرشاعرش رومیشناسیداطلاع بدید ******************** این صحنه ها را پیش از این یکبار دیدم من هر چه می بینم به خواب انگار دیدم
شکر خدا اکنون درون تشت هستی بر روی نی بودی تو را هر بار دیدم
بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش من مثل زهرا مادرت ازار دیدم
یک لحظه یادم رفت اسم من رقیه است سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم
احساس کردم صورتم آتش گرفته خود را میان یک در و دیوار دیدم
مجموع درد خارها بر من اثر کرد من زیر پایم زخم یک مسمار دیدم
(سوغات مکه)توی گوشم بود بردند کوفه همان را داخل بازار دیدم!
کاظم بهمنی نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
||
![]() |